۸/۱۲/۱۳۸۷

آغاز کلام

اولین باری که کتاب ورق پاره های زندان رو خوندم حس کردم من هم چیزهایی رو که می نویسم درست مثل همون کاغذ پاره هایی هست که علوی تو زندان می نوشته. جالب بود، اون موقع من هم سعی در پنهان کردن اونها داشتم، پس قمار عاشقانه خودم رو ترک کردم و به اینجا حجرت کردم.
این شدکه تصمیم گرفتم بعد از سالها که دست از نوشتن خاطراتم تو بلاگی که داشتم(قمار عاشقانه) کشیده بودم، خاطراتم روکه فرق چندای با خاطرات علوی تو زندان نداره رو اینجا بنویسم. فرق چندانی نداره چون من هم در زندانم. به امید آزادی، به امید برابری، به امید روزی که ما زندگی کنیم نه زندگی ...