۱۲/۱۸/۱۳۸۷

به مناسبت روز جهانی زن

ادوار به مناسبت روز جهانی زن ستون ویژه رو در سایتش راه اندازی کرده که یکی ازمطالب من هم اونجا چاپ شده. مطلب من رو می تونید اینجا و کل ویژه نامه رو هم اینجا مطالعه کنید.

همچنین به مناسبت این روز کانون وکلا نشست "زنان اکنون" را برگزار می کند. بچه های دانشگاه آزاد هم بیانیه ای رو به مناسبت روز جهانی زن منتشر کردن.

۱۲/۱۷/۱۳۸۷

مقاله آقای علی قلی پور درباره تاترهاي نامرئي کمپین

"در تابستان امسال جمعی کاملن بی ادعا از فعالین کمپین یک میلیون امضا دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند تا با استفاده از تکنیک های "تاتر نامرئی" قوانین تبعیض آمیز علیه زنان را در پارکها، خیابانها، بیمارستانها، پاساژها و سایر اماکن عمومی به مردم اطلاع دهند."
چیزی که خواندید بخشی از مقاله آقای علی قلی پور با نام "کوارتتی برای سازه ها زرگری" هست که در آخرین شماره نشریه رخداد منتشر شده. ایشون در مقاله خودشون به مقوله تاتر پرداختند و در باره تجربه تاتر نامری که در کمپین یک میلیون امضا توسط اعضای کارگروه تاتر کمپین اجرا شده صحبت کردن. وقتی خوندمش سر تا سر وجودم غرق در شادی بود. خوشحالم که زحمات من و دوستانم دیده شده و به اونها توجه شده.
دوستانی که خبری از تاتر ها ندارن میتونن به اینجا مراجه کنن و گزارش تاترها رو بخونن.

۱۲/۱۴/۱۳۸۷

روزهای جهنمی

این چند روزی که بلاگ آپ نشد مونده بودم، مونده بودم که چی بنویسم. از کجا و چی و کی بگم.
از عالیه بگم یا از بچه های پلی تکنیک؟ از بچه های زنجان یا از سفرم به ساری و دیدار با بچه های ساری؟ از کاوه بنویسم یا از سه دانشجوی گم شده امیر کبیر؟ از خودکشی یه معتاد یا خودسوزی یک انسان؟ یا اینکه همه ی اینها رو بی خیال بشم و از 8 مارس بگم، میتونم باز هم بی خیالی طی کنم و از عید بگم. نمیدونم دیگه واقعن کجا رو باید گرفت و از کی باید گفت.

از ساری که برگشتم دوست داشتم بنویسم "کارگروه امضا دوباره متولد شد؛ این بار در ساری"، دوست داشتم بگم تو ساری چی دیدم. دوست داشتم از تجربه امضا جمع کردن تو ساری به همراه تعدادی از بچه های کمین ساری بگم. اومدم بنویسم که خبر پلی تکنیک رو خوندم. شوکه شدم. مگه میشه؟ یعنی یه 18 تیر دیگه؟ تا همین دیروز کاملن شوکه بودم. باورم نمی شد که چنین برخوردی درست دم انتخابات با دانشجوها بشه. دیگه باور کردم، باور کردم که از نظر عدده ای جنبش های اجتماعی باید ضعیف بشن، که اگر بشن با بودن خاتمی هم تغییر خاصی رخ نمیده. ولی این افراد نمیدونن که کار از کار گذشته، جنبشهای مردمی ایران با این قبیل کاها خاموش نمیشن. مگر کمپین یک میلیون امضا با این همه حکم ساکت شد که جنبشهای قدیمی تر ساکت بشن؟( البته بین خودمون بمونه ها، این کمپینیها کارشون درسته ;) ).

اما از این حرفها که بگذریم، 8 مارس نزدیکه و کلی کار می تونیم انجام بدیم، پس پیش به سوی 8 مارس.