۱۱/۲۹/۱۳۸۷

پوشش اجباری در خانه

حدود یک سال و نیم میشه که دارم تو کمپین فعالیت می کنم. تو این مدت در واقع تمام توجه من به فعالیت تو خارج از خانه بود. یعنی بین مردم می رفتم و امضا می گرفتم و با اونها صحبت می کردم و ... .
خلاصه تمام توجه من به این بود که با مردم صحبت کنم و کلن خونه ی خودم رو فراموش کرده بودم. اصلن متوجه نبودم تو خونه خودم داره چه اتفاقی رخ میده.
تا اینکه خواهرم ازدواج کرد. تا اینجاش مشکلی به نظر نمی رسه جز اینکه هر کاری کردم که شروط ضمن عقد رو تو عقد نامه بنویسه قبول نکرد. در واقع فقط چیزهایی مثل حق تحصیل و کار رو نوشت و از نظر من اساسی ترین شروط رو ننوشت. خلاصه گذشت، گذشت تا اینکه یه روز تو یه مهمونی دیدم خواهرم داره دنبال روسری می گرده! پرسیدم جایی می ری؟ و جواب داد نه. من که حسابی تعجب کرده بودم خواستم بیشتر بپرسم که مادرم مانع شد و گفت :رضا ازش خواسته.
برام خیلی عجیب بود. تا قبل از این هرگز ندیده بودم خواهرم تو مهمونی خانوادگی روسری سرش کنه! بعد ها متوجه شدم که رضا(همسرش) از اون خواسته که این کار رو بکنه. نمیدونم میشه اسم این رو پوشش اجباری گذاشت یا نه ولی یه چیز رو خیلی خوب میدونم و اون اینکه که خواهرم به خودی خود دوست نداشت که این کار رو بکنه و این یعنی اجبار. حالا بگذریم از اینکه اون آدم تا قبل از ازدواج چه طوری رفتار می کرد و حالا چطور. متاسفانه مادرم و پدرم اجازه دخالت به من ندادن و الان کار به جایی رسیده که روسری به مانتو تبدیل شده! می ترسم اگه به همین شکل پیش بره کار به پوشیه و اینها هم برسه.

پی نوشت 1: آی ملت، آی فعالین حقوق زنان، آی مردان فعال حقوق زنان، از خانواده قافل نشید.

پی نوشت 2:مسابقه حقوق بشر در آیینه وبلاگ ها شروع شد.

پی نوشت 3: دیه یکسان زن و مرد در شورای عالی بیمه لغو شد.


4 نظر:

ناشناس در

سلام دوست گرامی،نظر من هم همینه که اجبار حجاب باید از بین بره ، گرچه من خوانده ای مذهبی دارم و حتی خودم هم از حجاب زنم خوشم می یاد البته نه در همه جا ولی به نطر من وجود اجبار روسری در جامعه چیز خوبی نیست

ناشناس در

به نظر من شما قبل از این داستانها باید آنقدر با خواهرتان ارتباط قوی و دوستانه می داشتید که ایشان را با تفکرات صحیح خود آشنا میکردید تا در تصمیم گیری تمام موارد را در نظر بگیرد

ناشناس در

من موافق با اجبار نیستم و نمی دونم که دوماد شما هم خواهرتون رو مجبور کرده یا نه؟
ولی قطعاً نباید هم شما بدونید که چه اتفاقی بین اونا افتاده؟
یه چیزایی هست که نمی دونی که باید بدونی و یه چیزایی هست که روابط رو قوی می کنه و موجب استحکام بنیان خانواده که اساسی ترین و زیربنایی ترین سلول اجتماعی است میشه. باید توجه بیشتری به این نکته بکنی. من موافق با اجبار نیستم ولی احترام و تبعیت از نظرات رو معقول و منطقی می دونم.
امیدوارم که با تأمل و تحمل نقطه نظر من رو بخونی. باور کن مغرضانه نیست.


خوش و خرم باشی
والسلام علی من التبع الهدی

ناشناس در

فقط وقتی میشه تلخی این شرایط رو مردها کاملن درک کنن که خودشون رو در همین وضعیت تصور کنن، اون حس تلخ تحقیر و خشونت، چیزیه که قرنها است زنها دارن باهاش زندگی می کنن، انقدر که گاهی عادی تلقیش می کنن.

ارسال یک نظر