ازدواج یا زن گرفتن؟
خاله زنگ زد. بعد از گفتگوی کوتاه و طبق معمول سوالهای کامپیوتری گفت که:
- بهرام میخواد زن بگیره.
گفتم :
- اه، میخواد ازدواج کنه؟
گفت :
- آره داریم میریم خواستگاری، میخواد زن بگیره و ... .
بین کلامش پریدم و با یه فرم دیگه گفتم :
- پس عروسی افتادیم، میخواد ازدواج کنه.
گفت :
- حالا ببینیم چی میشه، اون یکی رو که طلاق داد حالا ببینیم این بار با این زنی که میگیره چه میکنه.
گفتم :
- پس قبلی طلاق گرفت، حالا میخواد دوباره ازدواج کنه.
2 نظر:
امیر عزیز
خاله تو هم در این چهارچوب گفتمانی مردسالارانه اسیر شده، و از طرف دیگه واقیت رو داره می گه، البته نه حقیقت، واقیت.... چون در جامعه ما زن هیچ وقت فاعل نبوده، همیشه در نقش ابژه ظاهر شده. به خواستگاری اش می روند. انتخابش می کنند. طلاقش می دهند.........ولی خودش حق انتخاب هیچ چیزی رو نداره. اگه هم روزی بخواد دست به انتخاب بزنه، به دلیل هنجار شکنی، هزار تا برچسب و .... می خوره.
امیر عزیز
خاله تو هم در این چهارچوب گفتمانی مردسالارانه اسیر شده، و از طرف دیگه واقیت رو داره می گه، البته نه حقیقت، واقیت.... چون در جامعه ما زن هیچ وقت فاعل نبوده، همیشه در نقش ابژه ظاهر شده. به خواستگاری اش می روند. انتخابش می کنند. طلاقش می دهند.........ولی خودش حق انتخاب هیچ چیزی رو نداره. اگه هم روزی بخواد دست به انتخاب بزنه، به دلیل هنجار شکنی، هزار تا برچسب و .... می خوره.
ارسال یک نظر