۸/۱۸/۱۳۸۷

عشا

برای آزادی عشا
آدم حاج و واج می مونه تو این دنیا، که کی به کیه. یادمه وقتی مصاحبه ی پدر عشای عزیز رو تو VOA شنیدم و البته دیدم، که تو اون مصاحبه به حکومت حمله می کرد بدلیل بازداشت بی دلیل دخترش، با خودم گفتم عجب سر نترسی داره این مرد، ایکاش یکی بهش بگه یواش تر ممکنه برات گرون تموم بشه.
اما امروز، امروز وقتی مصاحبه ی جدیدش رو خوندم خیلی نا امید شدم. البته درک می کنم که بدون شک زیر فشار نیروهای امنیتی این چنین حرف زده و امیدوارم هر چه زود تر این مصاحبه رو تکذیب کنه، ولی این موضوع چیزی از مسوولیت اون کم نمی کنه.
من عشا رو بار اول تو خونه یکی از دوستانمون دیدم، من که از در وارد شدم اون داشت تصویر می گرفت. موقعیتی رخ داد تا باهاش یه گوشه ای گپی بزنم، اون با آب و تاب و هیجان بسیار از جلساتی که تو امریکا برگزار می شه برام می گفت و از فعالیت فعالهای کمپین در اونجا. با خودم می گفتم ایول چه خانواده پایی داره و چه حمایتی می کنن.
راستش می ترسم ادامه این سناریو به یه مصاحبه تلویزیونی از عشا ختم بشه و داستانی که سر دیگران هم بود این بار هم تکرار بشه.
در عین حالی که خانواده اون رو درک می کنم ولی ای کاش کمی مقاوم تر بودند و ای کاش نبود این حس فرزند دوستی در ما، نمیدونم شاید اگر روزی برای من هم چنین اتفاقی رخ بده خانواده من هم همچین کار کنن، نمیدونم.
البته این فشار ها می تونه جواب همون مصاحبه باشه و یا جواب مصاحبه ی خانم عبادی با سایت تغییر، هر چی که هست برای عشای نازنین آرزوی آزادی و برای خانواده اون آرزوی مقاومت بیشتر می کنم.
عشا جان تو در بندی، ولی من و تمام دوستان تو در کمپین کماکان برای آرمانهایمان که همان آرمانهای تو بود می جنگیم و امضا می گیریم. جات خیلی خالی بود عشا. چند هفته پیش رفتیم کوه و کلی امضا گرفتیم. همه اون امضا ها رو به تو، هانا و روناک و تمام کسانی که برای این تغییرات برابری خواهانه هزینه دادن تقدیم می کنیم.

3 نظر:

ناشناس در

ديگه خسته شدم هي بگم آزاد كنيد آزاد كنيد
چون عشا آزاده چون عشا به آزادي اعتقاد داره

ناشناس در

خانه ی جدید ، عرصه ی جدید مبارک !

ناشناس در

سلام
قابل ذکر است گفتگوی فوق ابتدا در کیهان منتشر شده بود!!!
دیگه خودت بهتر باید بدونی یعنی چه

ارسال یک نظر